الکتروانسفالوگرافی کمی یا QEEG
با قراردادن تعدادی الکترود روی سر میتوان این امواج را دریافت، ثبت و سپس با استفاده از کامپیوتر تحلیل کرد. QEEG وسیلهای است که این کار را انجام میدهد. QEEG یا الکترو انسفالوگرافی کمی (Quantitative ElectroEncephaloGraphy) وسیلهای برای ارزیابی و اندازهگیری امواج مغزی وخصوصیات مربوط به آنهاست. در این روش ارزیابی تعدادی الکترود (عموماً 19 عدد) که روی کلاهی با نظم و قانون خاصی تثبیت شدهاند، روی سر قرار گرفته امواج مغزی را دریافت میکنند. QEEG ، امواج مغزی را در حالتهای مختلف چشم بسته، چشم باز و انجام یک تکلیف شناختی مانند خواندن، ثبت کرده، سپس این امواج بوسیله کامپیوتر، برحسب فرکانس تفکیک شده و براساس شدت فعالیت در رنگهای مختلف نمایش داده میشوند (تصاویر در قالب سرهای رنگی که Brain Map نامیده میشوند ارائه میگردند ( علاوه بر این تصاویر، کامپیوتر، جداول و نمودارهای دیگری نیز ارائه میدهد که کاربردهای خاص خود را دارند). مطابق با مطالعاتی که صورت گرفته اندازه امواج مختلف در مغز دارای استاندارد و حد نرمالی است که تنها براساس جنس و سن تغییر میکند. به این معنی که برای داشتن عملکرد مناسب، هریک از امواج مغزی باید دارای میزان فعالیت خاصی باشند. با مقایسه اندازههای بدست آمده از ثبت امواج در فرد با مقادیر نرمال مشخص میشود کدام یک از امواج و در کدام نقطه از سر دارای فعالیت نامناسب است. امواجی که فعالیت مناسب داشته باشند با رنگ سبز و امواج با فعالیت نامناسب با رنگهای بنفش و نیلی و آبی (فعالیت کمتر از حد نرمال) و زرد و نارنجی و قرمز (فعالیت بیشتر از حد نرمال) مشخص میشوند. با بررسی این نقشهها و مقایسۀ آنها با الگوی نرمال و مرجع، میتوان کارکرد مغز را بررسی و مطالعه کرد. از آنجا که هر یک از اختلالات و مشکلات ذهنی و روانی بر اثر وجود اشکال در عملکرد مغز و در نتیجه کم و زیاد شدن امواج مغزی بهوجود میآیند، لذا QEEG مغزی که کارکرد طبیعی دارد با مغزی که دچار مشکل کارکردی شده است تفاوت دارد. با مقایسه اعداد بهدستآمده برای هر موج و نتیجه QEEG به دست آمده با وضعیت طبیعی میتوان نوع مشکل را تشخیص داد. این دستگاه مقیاسهای دیگری هم برای ارزیابی کیفیت عملکرد دارد که عبارتند از: • توان نسبی: نسبت بین امواج مختلف را اندازه میگیرد. اگر موجی در مقایسه با امواج دیگر نسبت کمی داشته باشد تحت نفوذ و سلطه آن ها قرار خواهد گرفت و تأثیر خود را بر عملکرد از دست خواهد داد. • عدم تقارن (Asymmetry): اختلاف ولتاژ بین نواحی مختلف را بررسی میکند. آیا پالسهای الکتریکی در نواحی مختلف مغز، برای داشتن عملکرد مناسب بیش از اندازه بزرگ یا بیش از اندازه کوچک هستند؟ • انسجام (Coherence): کوهرنس مشخص میکند که مغز چه مقدار انرژی را بین قسمتهای مختلف به اشتراک گذاشته است. این مقیاس بررسی میکند که آیا مغز توانایی برقراری ارتباط مناسب با خودش را دارد یا نه. کوهرنس زیاد نشانه آن است که بعضی قسمتهای مغز آنچنان درهم گیر کردهاند که برای قطع این ارتباط و برقراری ارتباط با سایر قسمتهای مغز توانایی مناسبی ندارند. و کوهرنس کم نشانه آن است که منابع مغز از اتصال مناطق مختلف ناتوان هستند • فاز (Phase): سرعت حرکت سیگنالهای الکتریکی در سطح سر را تعیین میکند. آیا سرعت حرکت انرژی الکتریکی مغز برای داشتن عملکرد بهینه مناسب است یا خیر؟ دهه 70 و 80، دهههای ابداع و آزمایش QEEG بوده است. در آن زمان مؤسسه EEG پزشکی آمریکا (AMEEGA) و کمیته متخصصین QEEG اعلام کردند که هماکنون QEEG ارزش کلینیکی و بالینی دارد. QEEG و نوروتراپی توسط مؤسسه روانشناسی آمریکا در حوزه روانشناسی و با برنامههای درمانی مناسب تأیید شدهاند. |
QEEG چه مزیتهایی بر EEG دارد؟
• داده هایی که از طریق الکترودها بدست می آیند و ثبت میشوند، آنقدر زیاد هستند که یک درمانگر نمیتواند تمام آنها را تفسیر کند. QEEG، این دادهها را تجزیه و تحلیل میکند و در قالب نقشههای رنگی مغز یا نمودارها و جداول خلاصه میکند. • QEEG بر خلاف EEG به ارزیابی عملکرد مغز میپردازد. • QEEG، با ایجاد نقشههای زنده و پویا (متحرک) از مغز و مقایسه آنها با دادههای پایه، از دقت تشخیصی بالایی نسبت به مصاحبه های بالینی برخوردار است. برآوردها نشان میدهد که توافق بین درمانگران در مورد اختلالاتی نظیر ADHD در حدود 40% است در حالیکه دقت QEEG حدود 90% است. • تعیین نوع و دوز دارو: در بسیاری از بیماریهای روانپزشکی، چندین دارو با عملکردهای متفاوت وجود دارد. عموماً روانپزشک با جایگزین کردن داروها در دوره های خاص، به داروی مؤثر دست می یابد. QEEG میتواند از همان ابتدا داروی مؤثر را پیشنهاد دهد و روند درمان را تسریع بخشد. • افتراق اختلالات ارگانیکی و کارکردی |